loading...
یا حسین
ملکی بازدید : 5 سه شنبه 11 بهمن 1390 نظرات (0)

پيامبري و سلطنت داوود، به اراده‏ي خداوند، به سليمان انتقال يافت، در حالي که او از تمام فرزندان داوود خردسال‏تر بود. پادشاهي سليمان از پدرش هم عظيم‏تر بود، زيرا خداوند متعال، باد را مسخر او گردانيد تا بساط او را به هر جا بخواهد حمل کند، جنيان را تحت فرمان او قرار داد که خدمتگزار او باشند، پرندگان را مطيع او فرمود که با پر و بال خود بر او سايه افکنند، منطق پرندگان را هم به وي آموخت و فهم و ذکاوت خارق العاده‏اي نيز به او عطا کرد و اين مزايا موجب شد که سلطنت سليمان به صورت بي‏نظيري درآيد و تمام قدرتها در او متمرکز گردد. ساليان درازي، سليمان در ميان مردم به عدل و داد سلطنت کرد، مردم از روش عادلانه‏ي او در مهد آسايش و خوشي بودند و به بهترين وجه از مزاياي زندگي برخوردار مي‏شدند تا آن گاه که آفتاب عمر سليمان بر لب بام رسيد.
يکي از روزها سليمان در کاخ بلور خود تنها ايستاده و تکيه بر عصاي خود داده و به تماشاي مناظر و عمارتهاي کشور پهناور خود مشغول بود که ناگاه جواني ناشناس را در کاخ خود مشاهده کرد، از آن جوان پرسيد تو کيستي و چرا بدون اجازه قدم در قصر من گذاشتي؟! گفت من آن کسي هستم که براي ورود به خانه‏ها و کاخها، از کسي اجازه نمي‏گيرم، من ملک الموت و فرشته‏ي مرگم که براي قبض روح تو آمده‏ام، سليمان از شنيدن نام او و احساس مأموريتش بر خود لرزيد و گفت: ممکن است مهلتي بدهي تا به کار خود رسيدگي کنم؟ گفت: نه و در همان حال بدون اينکه حتي اجازه‏ي نشستن به او بدهد جانش را گرفت.
جسد بي‏جان سليمان مدتها به همان حال که ايستاده و تکيه به عصا داده بود باقي ماند و سپاهيانش از ديوارهاي بلوري قصر او را مي‏ديدند و گمان مي‏کردند که سليمان زنده است و به آنها مي‏نگرد، از بيم سطوت او کسي جرأت وارد شدن به قصر را نداشت تا آن که خداوند موريانه‏اي را فرستاد، عصاي سليمان را خورد و سليمان بر زمين افتاد.
هنگامي که حضرت سليمان عليه‏السلام با خدم و حشم، جن و انس و طيور از هوا وارد مقتل سيدالشهدا عليه‏السلام شد، آنگاه باد، بساط او را دو سه بار پيچاند و به سوي زمين آورد، سپس سليمان عليه‏السلام باد را بواسطه‏ي اين حرکت مؤاخذه نمود، در آن هنگام باد، مصائب حسين عليه‏السلام را بيان کرد و گفت: يا نبي الله اينجا زمين شهادت اوست، پس سليمان عليه‏السلام گريان گشت و بر قاتل او لعن فرستاد سپس از آن محل گذشتند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا / بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا / سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش / بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش / سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی / به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر خود را در مورد وبلاگ محرم محرم بیان بفرمایید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 32
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 55
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 65
  • بازدید کلی : 1,242